شریعت رحمانیِ اسلام، حمایت حداکثری و سامانمند از آوارگان و انواع پناهجویانِ ناشی از مخاصمات و بحرانهای انسانیِ غیرمخصمهای را عرضه داشته و احکام و قواعد تبویبشده و وسیعی در قلمرو حقوق بشردوستانه مقرر داشته است که در چارچوب عهد الهی برای مسلمانان و حکومت اسلامی، منبع التزام واقع گردیده و ادله حاکم بر این احکام، دالّ بر تکلیفبودنِ پناهدهی به آوارگان و حمایت از آنان است. همگرایی مذاهب اسلامی در احکام رژیم فقهیِ آوارگان، بسیار عالمانه و الهامبخش برای قانونگذارانِ کشورهای اسلامی در عصر حاضر است، اما وضعیت آوارگی در جهان نشانگر فزایندگیِ بیشترین بحران فرامنطقهایِ آوارگی، در همین کشورهای اسلامی و ناشی از عواملی است که تکفیرگری، عدم رواداری و وحدتستیزی و توجیهگریهای تفرقهافکن و جنگافزور است. بنیان نظری شفقتورزی، ریشه در خوانش رحمانی از اسلام دارد و احکام فقهی آن نیز اشتراکات فراوانی میان مذاهب اسلامی داراست. این مقاله، به روش تحلیل تطبیقی، این فرضیه را پی میجوید که اشتراکِ فقهیِ کمنظیرِ مزبور، ظرفیت تقریب مذاهب اسلامی در جهت پاسداشت حقوق آوارگانِ ناشی از جنگهای اعتقادیِ دولتها و گروهها و نهضتهای موسوم به اسلامگرا را تقویت میکند و دربردارنده استعداد برساخت «الگوی اسلامیِ حمایت از حقوق آوارگانِ جنگهای اعتقادی» است.
نویسنده(گان):
مهدی خاقانی اصفهانی
چکیده:
کلیدواژه:
جنگ در اسلام، حقوق بشردوستانه اسلامی، حقوق آوارگان، شفقت بر آواره