در طول تاریخ و بویژه در دنیای معاصر پارهای کجفهمیها از اقسام کفر و خلط احکام مربوط به آنها، زمینهساز فاجعههایی انسانی شدهاست. پژوهش حاضر با این دغدغه اصلی که چه زمانی میتوان حکم به خروج شخصی از ملت اسلام کرد و آثار این حکم چیست؛ با تعمق بر تراث اسلامیمعلوم میکند: ورود به اسلام با قول به شهادتین و خروج آن با انکار الوهیت و تکذیب رسالت و اسباب این دو استز
احراز این دو امر دشوار و نیازمند تحقق شرایطی از جمله علم، عمد و تمام بودن حجت و نبودن شبهه است.
با احراز آن، با شخص معامله مسلمان نمیشود و جان او تحت حمایتهای دولت اسلامینخواهدبود.
علمای اسلام انکار ضروری را فقط در صورتی سبب خروج از ملت اسلام میدانند که شخص، حکم یا معرفتی را که جزماً از دین میداند، با علم و با تمام بودن حجت و بدون عروض شبهه، انکار کند.
مباح بودن دم کافر به معنای جواز کشتن او نیست. بلکه بهاین معناست که حمایت از خون وی در ذمّه ملت اسلام نیست. جوار قتل بر ثبوت عناوینی مثل محاربه مترتب است، چه شخص انکار الوهیت و رسالت کرده باشد یا نه.
نویسنده(گان):
زهرا اخوان صراف
چکیده:
کلیدواژه:
تکفیر، کفر، خروج از ملت، اباحه دم، محاربه